۱۹۸۴ ، داستانی تاریک یا واقعیتی پیش رو؟

206

۱۹۸۴، نوشته ی جرج اورول یک داستان بلند پاد-آرمان* کلاسیک است. یک پیش‌بینی ترسناک از وضعیت جامعه‌ی مدرن نوشته شده توسط یک سوسیسالیستِ لیبرال و خوش‌ذهن، درست پس از پایان جنگ جهانی دوم. ۱۹۸۴ آینده ی یک حکومت توتالیتر (تمامیت خواه) را تشریح می‌کند که افکار و اعمال شهروندان در آن، هر لحظه پایش و کنترل می‌شود. اورول یک جهان خسته‌کننده، خالی و بیش از حد سیاسی شده را به ما نشان می‌دهد. جایی که شورش و یا اعتراض، یک خطر بسیار بزرگ است.

داستان بر روی وینستون اسمیت تمرکز می کند، فردی عادی که در اقیانوسیه (یکی از تنها سه کشور موجود در جهان) زندگی می‌کند – حکومتی در آینده که حزبی اقتدارگرا هر چیزی را کنترل می‌کند. وینستون یک عضو پایین رتبه ی حزب است که در وزارت حقیقت کار می‌کند. او اطلاعات تاریخی را تغییر می‌دهد تا چهره ی حزب و ناظر کبیر (رهبر حزب) بهتر نشان داده شود. وینستون یک دفتر خاطرات تهیه می‌کند و افکار ضد حکومتی‌اش را در آن می‌نویسد. ایده‌های شورشگرایانه وینستون، حول اُبرایان، عضو حزب مرکزی، می‌چرخد. وینستون گمان می‌برد که اُبرایان عضو انجمن اخوت –یک گروه شورشگر مخالف حزب – است.

وینستون، جولیا را در وزارت حقیقت می‌بیند. او برای وینستون یک یادداشت می‌فرستد و به او می‌گوید که عاشقش است. آنها یک رابطه ی عاشقانه را شروع می‌کنند. وینستون یک اتاق در محله ی فقیرنشین اجاره می‌کند و او و جولیا در آنجا جدا از وضعیت ستمگرانه‌ای که در آن زندگی می‌کنند- ملاقات و از امید‌هایشان برای آزادی صحبت می‌کنند.

وینستون بالاخره به دیدن اُبرایان می‌رود. اُبرایان تایید می‌کند که عضو انجمن اخوت است و یک نسخه از مانیفست انجمن را که توسط رهبر انجمن نوشته شده به وینستون می‌دهد. بخش قابل توجهی از داستان به بازگو کردنِ این مانیفست اختصاص دارد. ایده هایی از یک جامعه سوسیال دموکرات همراه با ندامت از افکار فاشیستی. البته که اُبرایان در واقع یک جاسوس که برای حکومت کار می‌کند و مانیفست را به وینستون داده است تا وفاداری او به حکومت را بسنجد.

سرانجام پلیس مخفی وینستون را دستگیر می‌کند. آنها اورا به وزارت عشق می‌برند تا آموزه های حزب را به او باز-آموزش دهند – البته که از راه شکنجه. وینستون از اینکه بگوید مخالفتش با حکومت اشتباه بوده است سر باز می‌زند. سرانجام او را به اتاق ۱۰۱ می‌برند، جایی که بدترین ترس هر فرد به عنوان شکنجه ی نهایی علیه او به کار برده می‌شود. در مورد وینستون بزرگترین ترسش، موش است. بنابراین اُبرایان صورت او را روی قفسی از چند موش قرار می‌دهد. وینستون التماس می‌کند که او رها کند و حتی درخواست می‌کند جولیا، عشقش، به جای او شکنجه شود.

صفحات پایانی نشان می‌دهد که چطور وینستون به یک عضو معتبر حرب تبدیل می‌شود. او دیگر در برابر ستم حزب مقاومت نمی‌کند. او تصادفا جولیا را ملاقات می‌کند اما توجهی به او نمی‌کند. به جای آن، او به پوستر ناظرکبیر نگاه می‌کند و نسبت به او احساس عشق می‌کند.

۱۹۸۴ یک داستان ترسناک و یک رساله ی سیاسی است. اورول در مورد خطرات اقتدارگرایی هشدار می‌دهد.پاد-آرمانشهر او اثر مخرب جامعه‌ای را نشان می‌دهد که فرد قادر نیست بگوید چه فکر می‌کند یا باید کوکورانه بگوید که به صرفا یک ایدئولوژی و نظام تک حزبی اعتقاد دارد. توده‌های مردم عادی که اورول آنها را رنجبران می‌خواند در نوشته ی او، پس زمینه را تشکیل می‌دهند. رنجبران هیچ نقشی در جامعه به جز این که برای طبقه حاکم کار کنند ندارند. آنها مطیع سیستم سرمایه‌داری هستند.

۱۹۸۴ یک اثر درخشان با یک روند داستانیِ سوزاننده است. ترکیب روایتی هیجان‌انگیز با هسته‌ای با یک پیام سیاسی در ۱۹۸۴ استعداد اورول را به عنوان یک متفکر و نیز استادی‌اش را به عنوان نویسنده نشان می‌دهد.
——————————————————————
*پاد-آرمان: جامعه‌ای در برابر آرمانشهر، جامعه‌ای پر از ترس و خفقان و ناکامی

 

 

منبع : +

نظرات بسته شده است.