مروری بر کتاب بیگانه، نوشته آلبر کامو

262

آلبر کامو هفتم اکتبر سال هزار و نه صد سیزده در الجزایر فرانسه به دنیا آمد. پدرش در سال ۱۹۱۴، در بحبوحه ی جنگ جهانی اول، در نبرد مارن کشته شد. آلبر به همراه مادر و برادرش با مادربزرگ مادری خانواده و یک عموی فلج در آپارتمانی دو اتاقه زندگی می کرد. کامو با وجود تنگدستی بسیار خانواده، در دانشگاه الجزیره قبول شد و با انجام یک رشته مشاغل نا متعارف، خرج تحصیل خود را تامین می کرد. اما، یکی از چندین حمله ی شدید سل، وی را مجبور به ترک تحصیل کرد. فقر و بیماری یی که کامو در جوانی از سر گذراند، تاثیر بسیار زیادی بر نوشته هایش گذاشت. سرانجام، کامو بعد از رها کردن تحصیل، وارد دنیای روزنامه نگاری سیاسی شد و در طول مدت فعالیتش در یک روزنامه ی مخالف سیاست استعمارگری، مطالب فراوانی هم درباره فقر مردم الجزیره نوشت. از سال ۱۹۳۵ تا ۱۹۳۸، کامو مسئول اداره ی Théâtre de l’Equipe بود؛ موسسه ای که سعی داشت تا مردم طبقه ی کارگر را مجذوب نقش آفرینی های آثار بزرگ نمایشی کند. کامو در طی جنگ جهانی دوم به پاریس رفت و بدل به یکی از نویسندگان مهم جنبش مقاومت ضد آلمان شد. ضمناً سرویراستار روزنامه ی نبرد هم بود؛ یک روزنامه ی مهم که به صورت زیرزمینی به چاپ می رسید. در طول دوران جنگ در پاریس بود که کامو فلسفه ی پوچ گرایی خود را شکل داد؛ یک اصل اساسی این فلسفه، تاکید کامو بر این امر بود که زندگی هیچ هدف منطقی و مثبتی ندارد. تجربه ی جنگ جهانی دوم بسیاری از دیگر روشنفکران را هم به نتیجه ای مشابه رساند. برای بسیاری کسان که جنایات مهیب حزب نازی هیتلر و کشت و کشتار کم سابقه جنگ جهانی دوم را دیده بودند، دیگر قابل پذیرش نبود که هستی انسان دارای هدف یا معنایی قابل فهم است. به تعبیر کامو، هستی صرفاً پوچ به نظر می رسید.
اولین رمان کامو، یعنی بیگانه، هم استخوان بندی محکمی دارد و هم بیانگر نگاه پوچ گرایانه ی او به جهان است. بیگانه که در سال ۱۹۴۲ چاپ شد، روایتگر سرگذشت مرد جوانی است به نام مرسو که انسانی ست بی اخلاق و از لحاظ عاطفی و احساسی منزوی. او در تشیع جنازه ی مادرش گریه نمی کند، به خداوند بی اعتقاد است و بدون داشتن انگیزه ای مشخص، مردی را به قتل می رساند که شناخت چندانی هم از او ندارد. مرسو به خاطر جنایتی که مرتکب شده، از سوی مقامات قضایی به عنوان یک تهدید برای جامعه شناخته و به مرگ محکوم می شود. در نهایت هنگامی که «بی تفاوتی زیبایی جهان» را می پذیرد، با خودش و جامعه ای که او را آزار می دهد، به صلح و آرامش می رسد. فلسفه ی پوچ گرایانه ی کامو می گوید که اصول اخلاقی هیچ پایه و اساس منطقی و طبیعی یی ندارند، اما با این حال کامو اعتقاد داشت که فقدان معانی «والاتر» در زندگی لزوماً نباید به سرخوردگی انسان منجر شود. برعکس، کامو سخت انسان دوست بود. او قویاً به شرافت انسان در برابر جهان، که به زعم او مکانی تهی از عاطفه و بی احساس بود، اعتقاد داشت و اصلاً شهرت وی به همین علت است.
بعلاوه کامو در سال ۱۹۴۲- درست همان سالی که بیگانه چاپ شد- مقاله ی افسانه ی سیزیف را هم چاپ کرد که رساله ی فلسفی مشهوری است در باب پوچی جهان. این دو اثر در به شهرت رسیدن کامو به عنوان یک شخصیت مهم و برجسته ی ادبی نقش عمده یی ایفا کردند. کامو در طول دوران فعالیت خود، رمان ها، نمایشنامه ها و مقالات فراوانی نوشت که بعدها فلسفه ی او را شکل دادند. از آثار مشهورش می توان به دو رمان طاعون (۱۹۴۷)، و سقوط (۱۹۵۶) اشاره کرد. عصیانگر، در کنار افسانه ی سیزیف، در شمار بهترین مقالات فلسفی کامو به شمار می رود. وی در سال ۱۹۵۷، به پاس خدماتش به فرانسه و ادبیات جهان موفق به دریافت جایزه نوبل شد ولی، شوربختانه، سه سال بعد، در یک سانحه ی رانندگی درگذشت.
در دل روشنفکری رایج و آشوب اخلاقی یی که به متعاب جنگ جهانی دوم پدید آمد، کامو صدایی بود که از ارزش های عدالت و شرافت انسانی سخن می گفت. گرچه مرگ رشته ی فعالیتش را برید، اما وی همچنان یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم به حساب می آید؛ چه به لحاظ کیفیت داستان هایش و چه به لحاظ عمق و غنای فلسفه اش.
کامو، اگزیستانسیالیسم و بیگانه
معمولاً از بیگانه به عنوان رمانی «اگزیستانسیالیستی» یاد می شود، هرچند این توصیف الزاماً توصیف دقیقی نیست. واژه ی «اگزیستانسیالیسم» معمولاً به کرات و به غلط مورد استفاده قرار می گیرد و دسته بندی گسترده و پردامنه ای است که برای آدم های مختلف، معانی مختلفی دارد. اگزیستانسیالیسم، با توجه به معنای کلی اش، به این تفکر اشاره می کند که هیچ معنای «والاتر»ی در دنیا و حیات بشر وجود ندارد و اتفاقات این جهان، فاقد نظم و ترتیبی منطقی هستند. طبق این تعریف کلی از اگزیستانسیالیسم، به زندگی بشر هدفی رهایی بخش و مثبتی عطا نشده؛ یعنی چیزی فراتر از وجود فیزیکی انسان وجود ندارد. برخی تفکرات در بیگانه، به وضوح با این تعریف کلی که از اگزیستانسیالیسم کردیم، شباهت دارند؛ هرچند فلسفه ی گسترده تر اگزیستانسیالیسم شامل جنبه هایی می شود که فراتر از این تعریف هستند و در بیگانه مطرح نشده اند. بعلاوه، خود کامو استفاده از برچسپ «اگزیستانسیالیسم» را برای بیگانه قبول ندارد. بدین جهت، این مطلب از منظر فلسفی ابزورد به بررسی بیگانه می پردازد. «ابزورد» واژه ی یست که خود کامو سکه زد و فلسفه ای بود که خود آن را خلق کرد. مطالعه ی بیگانه با علم به فلسفه ی کامو درباره ی ابزورد، بسیاری از ابهامات متن را برطرف می کند.
با این که نظرات فلسفی کامو در دل متن طنین فراوان می اندازد، اما نباید از یاد برد که بیگانه یک رمان است، نه مقاله ای فلسفی. در حین خواندن این رمان، همان قدر که جزئیات ابسورد را مد نظر داریم، باید به عناصری همچون شکل گیری شخصیت، پیرنگ و سبک نوشتار نیز توجه و دقت کنیم. این مطلب تنها زمانی مفهوم ابزورد را مورد بحث و بررسی قرار می دهد که چنین بحث هایی در فهم بهتر متن ما را یاری کنند. وگرنه، مثل بررسی هر اثر بزرگ ادبی دیگر، تمرکز این مطلب نیز تنها بر روی خود متن است و بس٫
«مامان امروز مرد. شاید هم دیروز، نمی دانم. فقط یک تلگرام از خانه رسید که نوشته بود: «مادرت مرده. فردا تشیع جنازه اش است. ارادتمند شما». این مطلقاً بی معناست. شاید هم دیروز بود»
جملاتی که مرسو، راوی و ضد قهرمان داستان به زبان می آورد، سطرهای اولیه رمان را تشکیل می دهند. این جملات بیانگر یکی از مهم ترین خصوصیات وی هستند: بی تفاوتی عاطفی او. مرسو پس از شنیدن خبر مرگ مادرش مطلقاً ناراحتی اش را بروز نمی دهد و فقط با لحنی سرد و بی تفاوت این موضوع را به ما اطلاع می دهد. تنها هم و غم وی، دانستن روز دقیق مرگ مادرش است؛ مساله ای که ظاهراً کوچک است و ناچیز٫
جمله ی «این مطلقاً بی معناست» حداقل دو معنای احتمالی دارد: می توان آن را به عنوان بخشی از صحبت او درباره روزی که مادام مرسو از دنیا رفت، در نظر گرفت. یعنی منظور مرسو می تواند این باشد که آن تلگراف هیچ اطلاع روشن و شفافی درباره ی تاریخ مرگ مادر نمی هد؛ هرچند با توجه به این موضوع که شاید مرسو آگاهانه نمی خواهد که به ما چیزی بگوید این جمله را می توان خیلی کلی تر خواند. شاید مرسو می خواهد به ما بگوید که شاید اصلاً مرگ مادرش کوچکترین اهمیتی برایش ندارد. این خوانش احتمالی، بیانگر پوچی حیات آدمی است؛ درونمایه ای که در تمام رمان بازتاب پیدا می کند.

دانلود کتاب صوتی بیگانه اثر آلبر کامو

بیگانه شاید روایت کسی است که با عواطف و احساسات خود بیگانه شده یا شاید هم روایت آدمی است که با دنیای پیرامونش بیگانه شده. شاید هم هر دو این ها باشد و یا چیزی غیر از این ها…

دانلود

نظرات بسته شده است.